سفارش تبلیغ
صبا ویژن
همانا خدا را بندگانى است که آنان را به نعمتها مخصوص کند ، براى سودهاى بندگان . پس آن نعمتها را در دست آنان وا مى‏نهد چندانکه آن را ببخشند ، و چون از بخشش باز ایستند نعمتها را از ایشان بستاند و دیگران را بدان مخصوص گرداند . [نهج البلاغه]
 
یکشنبه 94 شهریور 8 , ساعت 1:39 عصر

 

همسرپادشاهی: دیوانه ای را دید که با کودکان بازی می کرد و با انگشت بر زمین خط می کشید.
پرسید: چه می کنی؟
گفت: خانه می سازم.
پرسید: این خانه را می فروشی؟
گفت: می فروشم.
پرسید: قیمت آن چقدر است؟
دیوانه مبلغی گفت و همسر پادشاه دستورداد آن مبلغ را به او بدهند، دیوانه پول را گرفت و میان فقرا قسمت کرد.
هنگام شب پادشاه در خواب دید که وارد بهشت شده و به خانه ای رسید.
خواست داخل شود اجازه ندادند و گفتند این خانه متعلق به همسر شماست.
روز بعد پادشاه خوابش را برای همسرش تعریف کرد.
و او قصه ی دیوانه را گفت.
پادشاه نزد دیوانه رفت. او را دید که با کودکان بازی می کند و خانه می سازد.
گفت: این خانه را می فروشی؟
گفت: می فروشم.
پادشاه پرسید: بهایش چه قدر است؟
دیوانه مبلغی گفت که در جهان نبود!!!
پادشاه گفت: به همسرم به قیمت ناچیزی فروختی.
دیوانه خندید و گفت: همسرت نادیده خرید و تو دیده می خری!!!
میان این دو فرق بسیار است!!!
ارزش کارهای خوب به این است که برای رضای خدا باشد نه برای معامله با خدا.
 


لیست کل یادداشت های این وبلاگ