سفارش تبلیغ
صبا ویژن
آیا آزاده‏اى نیست که این خرده طعام مانده در کام دنیا را بیفکند و براى آنان که در خورش هستند نهد ؟ . جانهاى شما را بهایى نیست جز بهشت جاودان پس مفروشیدش جز بدان . [نهج البلاغه]
 
یادداشت ثابت - چهارشنبه 95 فروردین 19 , ساعت 3:43 عصر

کودکی در گوشه ای کز کرده
بود آتشی روشن ز کاغذ کرده بود
سوز سرما بود و کودک بی لباس
صورتش سرخ و نگاهش آس و پاس
صد تَرَک در دستهای کوچکش
خط پیری بر جبینِ کودکش
ضَجّه میزد ناله را در خویشتن دردِ یک صد ساله را در خویشتن
ابر میبارید و سرما بس عجیب
باد هم شیق میزد نانجیب
رهگذرها جملگیدر کارِ خویش
یک به یک گمگشته در افکار خویش
زین میان یک تَن به کودک خیره بود
غصه ی کودک به جانش چیره بود
اشک در چشمان مستش حلقه بست
بر سر کودک کشید از مهر دست
مثل یک مجنون لباسش را درید
اشک ریزان بر تن کودک کشید
کودک بیچاره با یک آه سرد
با صدایی زخمی از چنگال درد
دیده بالابرد و با آن مرد گفت

از خدا کُت خواستم او هم شنفت
با خدا فامیل نزدیکیت نیست ؟
از کنار او مرا دیدید نیست ؟
گفت آری بندهی اویم رفیق
گر چه طاعت را از او کردم دریغ
خنده بر لبهای کودک نقش بست
داد بر آن مرد اشک آلود دست
گفت می دانستم از انجام کار نسبتی دارید با پروردگار


دوشنبه 95 تیر 21 , ساعت 6:48 عصر

این همه آشفته حالی، این همه نازک خیالی

ای به دوش افکنده گیسو، از تو دارم، از تو دارم

 

این غرور عشق و مستی، خنده بر غوغای هستی

ای سیه چشم سیه مو، از تو دارم، از تو دارم

 

این تو بودی، کز ازل خواندی به من، درس وفا را

این تو بودی، کاشنا کردی به عشق، این مبتلا را

من که این حاشا نکردم، از غمت پروا نکردم

دین من، دنیای من، از عشق جاویدان تو رونق گرفته

سوز من، سودای من، از نور بی پایان تو رونق گرفته

 

من خود آتشی که مرا، داده رنگ فنا می شناسم

من خود شیوه نگه، چشم مست تو را می شناسم

دیگر ای برگشته مژگان، از نگاهم روی مگردان

دین من، دنیای من، از عشق جاویدان تو رونق گرفته

سوز من، سودای من، از نور بی پایان تو رونق گرفته

 

این همه آشفته حالی، این همه نازک خیالی

ای به دوش افکنده گیسو، از تو دارم، از تو دارم

این غرور عشق و مستی، خنده بر غوغای هستی

ای سیه چشم سیه مو، از تو دارم، از تو دارم، از تو دارم

 

 

 

 


سه شنبه 95 اردیبهشت 21 , ساعت 10:47 صبح

شده ذکر همه فرشتگان

سیدی یا حسین یا ثارالله

بر همه عاشقان مبارک است

جشن میلاد اباعبدالله

ذکر همه ی هستی و عالَمین

جانم یا حسین یا حسین یا حسین...

چهارمِ شعبانُ المعظّمْ

شادیِ دلها باشد بی قرین

عید جانباز است و مولودیِ

پسر حیدر و ام ّالبنین

بستیم عهد عاشقی با ابالفضل

جانم یا ابوفاضل یا ابالفضل...

آمده ثمر نخل عصمت

به آل پیغمبر نور دو عین

گویم با خوشحالی فرخنده باد

ولادت علیِ بن الحسین

هستی جلوه ی نور حقّ الیقین

جانم مولانا یا زین العابدین...


جمعه 95 اردیبهشت 10 , ساعت 6:57 عصر

تو رو میشناسم از گریه
تو رو میشناسم از تکیه
خودت رو ازخودت دارم
خودت دادی به من هدیه
تورو میشناسم از بابا
که تو هیئت بزرگم کرد
از اون سینه زنی هایی
که تا اینجا بزرگم کرد
تورو میشناسم از گریه
مصیبت روز عاشورا
توی هر روز عشق من
نوشته ظهر عاشورا
تو رو از محتشم های
در و دیوار حسینیه
تو رو از پیرمرد های
گرفتار حسینیه
تو رو از گریه ی مادر
که با اشکاش شیرم داد
از اون اشکی که عشق تو
به چشمای فقیرم داد
تو رو از روضه ی زینب
که بدجوری تکونم داد
تو رو میشناسم از راهی
که شیش ماهت نشونم داد
واسه اینکه بیام دنیا
بابام به تو توسل کرد
هنوز اسمی نمیشناختم
که اسمت رو لبم گل کرد

جهت گوش دادن به این آدرس مراجعه فرمایید

http://dl.zakerin.ir/Media/files/Maddahi/JavadMoghadam/1392/Shahadat/Moghadam-Shab2Moslemieh1392[05].mp4


پنج شنبه 95 فروردین 19 , ساعت 7:21 عصر

زن پرستی و جنون شهوت در آخرالزمان

زن پرستی و جنون شهوت در آخرالزمان

 


مردان و زنان آخرالزّمانی، دچار نوعی «قحط غیرت» می‌شوند تا جایی که در دفاع از کیان عفّت و نجابت خانواده‌های خود دچار نوعی بی‌حسّی و بی‌میلی می‌گردند و گاه به عمد، ناموس خویش را در معرض دید نامحرمان قرار می‌دهند و حتّی به بی‌عفّتی‌ها و خودفروشی ایشان رضایت می‌دهند ...

لطفا به ادامه مطلب مراجعه کنید

وابستگی جهان به امام زمان(عج)»

مردان و زنان آخرالزّمانی، دچار نوعی «قحط غیرت» می‌شوند تا جایی که در دفاع از کیان عفّت و نجابت خانواده‌های خود دچار نوعی بی‌حسّی و بی‌میلی می‌گردند و گاه به عمد، ناموس خویش را در معرض دید نامحرمان قرار می‌دهند و حتّی به بی‌عفّتی‌ها و خودفروشی ایشان رضایت می‌دهند.
از مهم‌ترین ناهنجاری های خانوادگی در آخرالزّمان ایجاد گسست شدید عاطفی بین اعضای خانواده و از هم گسیختگی خانواده‌هاست. از منظر احادیث اسلامی، در آخرالزّمان بنیاد خانوده‌ها به شدّت سست و آسیب پذیر خواهد شد و فسادها، فتنه‌ها و آفت‌های فراگیر این دوران، در متن تمام خانه‌های شرق و غرب عالم نفوذ خواهد یافت و نه تنها فرزندان که پدران و مادران را نیز فراخواهد گرفت:

از ویژگی‌های خانواده مهدی باور، شناخت آسیب‌ها و آفت‌های خانوادگی در دوران آخرالزّمان، حفاظت و پاک نگه داشتن حریم خانه و خانواده از آسیب‌ها و آفات آخرالزّمانی و جای‌گزینی «فرهنگ انتظار» در برابر «فرهنگ ابتذال» است.


نابه‌سامانی عاطفی در روابط خانوادگی

از مهم‌ترین ناهنجاری های خانوادگی در آخرالزّمان ایجاد گسست شدید عاطفی بین اعضای خانواده و از هم گسیختگی خانواده‌هاست. از منظر احادیث اسلامی، در آخرالزّمان بنیاد خانوده‌ها به شدّت سست و آسیب پذیر خواهد شد و فسادها، فتنه‌ها و آفت‌های فراگیر این دوران، در متن تمام خانه‌های شرق و غرب عالم نفوذ خواهد یافت و نه تنها فرزندان که پدران و مادران را نیز فراخواهد گرفت:

«در آخرالزّمان، خواهی دید که پدران و مادران از فرزندان خود به شدّت ناراضی اند و عاقّ والدین شدن رواج یافته است.1 حرمت پدران و مادران سبک شمرده می‌شود.2 فرزند به پدرش تهمت می‌زند، پدر و مادرش را نفرین می‌کند و از مرگ آنها مسرور می‌شود.3 در آن هنگام، طلاق و جدایی در خانواده‌ها بسیار خواهد شد.4 در آن زمان، فتنه ها چونان پاره‌های شب تاریک، شما را فرا می‌گیرد و هیچ خانه‌ای از مسلمانان در شرق و غرب عالم نمی‌ماند؛ مگر اینکه فتنه‌ها در آن داخل می‌شوند.»5

هنگامی که ببینی اگر مردی یک روز گناه بزرگی همچون فحشا، کم فروشی، کلاه‌برداری و شرب خمر انجام نداده باشد، بسیار غمگین و اندوهگین می‌شود که گویی آن روز عمرش تباه شده است20 و می‌بینی که زندگی مردم از کم‌فروشی و تقلّب تأمین می‌شود.


شهوت‌گرایی و لذّت‌جویی

عفّت و نجابت زنان و مردان آخرالزّمانی در تاخت و تاز اسب وحشی شهوت تاراج می‌گردد و روح ایشان به لجنزاری بدبو از بی‌عفّتی و هواپرستی تبدیل می‌گردد:

«همّ و غم مردم (در آخرالزّمان) به سیر کردن شکم و رسیدگی به شهوتشان خلاصه می‌شود، دیگر اهمیت نمی‌دهند که آنچه می‌خورند حلال است یا حرام؟ و اینکه آیا راه اطفای غرایزشان مشروع است یا نامشروع؟!6

زنان در آن زمان، بی ‌حجاب و برهنه و خودنما خواهند شد.7 آنان در فتنه‌ها داخل، به شهوت‌ها علاقه‌مند و با سرعت به سوی لذّت‌ها روی می‌آورند.8 خواهی دید که زنان با زنان ازدواج می‌کنند.9 درآمد زنان از راه خودفروشی و بزهکاری تأمین می‌گردد.10 آنان حرام‌های الهی را حلال می‌شمارند و بدین سان در جهنّم وارد و در آن جاودان می‌گردند.11


جنون عشق - بی‌غیرتی خانوادگی

مردان و زنان آخرالزّمانی، دچار نوعی «قحط غیرت» می‌شوند تا جایی که در دفاع از کیان عفّت و نجابت خانواده‌های خود دچار نوعی بی‌حسّی و بی‌میلی می‌گردند و گاه به عمد، ناموس خویش را در معرض دید نامحرمان قرار می‌دهند و حتّی به بی‌عفّتی‌ها و خودفروشی ایشان رضایت می‌دهند:

«مرد از همسرش انحرافات جنسی را می‌بیند و اعتراضی نمی‌کند. از آنچه از طریق خودفروشی به دست می‌آورد، می‌گیرد و می‌خورد. اگر انحراف سراسر وجودش را فرا گیرد، اعتراض نمی‌کند، به آنچه انجام می‌شود و در حقّش گفته می‌شود، گوش نمی‌دهد. پس چنین فردی دیوث است (که بیگانگان را بر همسر خود وارد می‌کند).»12


زن‌پرستی

یکی از آفات و ناهنجاری‌های خانوادگی در آخرالزّمان، زن‌سالاری تا سر حدّ زن‌پرستی و قبله قرار دادن زنان است:
«(در آخرالزّمان) تمام همّت مرد، شکم او و قبله‌اش، همسر او و دینش، درهم و دینار او خواهد بود.13 مرد از همسرش اطاعت می‌کند، ولی پدر و مادرش را نافرمانی می‌کند.14 در آخرالزّمان زن را ببینی که با خشونت با همسرش رفتار می‌کند، آنچه را که او نمی‌خواهد، انجام می‌دهد، اموال شوهرش را به ضرر وی خرج می‌کند.»15

در آخرالزّمان، خواهی دید که پدران و مادران از فرزندان خود به شدّت ناراضی اند و عاقّ والدین شدن رواج یافته است. حرمت پدران و مادران سبک شمرده می‌شود.2 فرزند به پدرش تهمت می‌زند، پدر و مادرش را نفرین می‌کند و از مرگ آنها مسرور می‌شود.


مانع تراشی در تربیت دینی فرزندان

از دیگر ناهنجاری‌های خانوادگی در آخرالزّمان، کم توجّهی والدین به تربیت دینی فرزندان و مانع‌تراشی برای علم آموزی دینی و گرایش‌های الهی آنان است:

«وای بر فرزندان آخرالزّمان از روش پدرانشان! نه از پدران مشرکشان، بلکه از پدران مسلمانشان که چیزی از فرایض دینی را به آنها یاد نمی‌دهند و اگر فرزندشان نیز از پی فراگیری معارف دینی بروند، منعشان می‌کنند و تنها از این خشنودند که آنها درآمد آسانی از مال دنیا داشته باشند، هر چند ناچیز باشد. من از این پدران بیزارم و آنان نیز از من بیزارند.»16


آشناگریزی و همسایه آزاری

از آسیب‌های خانوادگی دوره آخرالزّمان، قطع رحم، آشناگریزی و همسایه‌آزاری به شیوه‌های گوناگون است:

«هنگامی که پیوند خویشاوندی قطع شود و برای اطعام و مهمانی دادن بر یکدیگر منّت گذارند... .17 همسایه به همسایه‌اش آزار و اذیت می‌کند و کسی جلوگیری نمی‌کند.18 و همسایه را می‌بینی که همسایه‌اش را از ترس زبانش اکرام و احترام می‌کند.»19


حرام‌خوری و آلودگی‌های اقتصادی

در آخرالزّمان بحران اقتصادی حرام به حدّ اعلای خود می‌رسد، خانواده‌ها تقوای اقتصادی را از دست داده و در منجلاب آلودگی‌های اقتصادی همچون ربا، کم فروشی، رشوه‌خواری و گران‌فروشی غوطه‌ور می‌گردند:

«هنگامی که ببینی اگر مردی یک روز گناه بزرگی همچون فحشا، کم فروشی، کلاه‌برداری و شرب خمر انجام نداده باشد، بسیار غمگین و اندوهگین می‌شود که گویی آن روز عمرش تباه شده است20 و می‌بینی که زندگی مردم از کم‌فروشی و تقلّب تأمین می‌شود.21 در آن زمان ربا شایع می‌شود، کارها با رشوه انجام می‌یابد، مقام و ارزش دین تنزّل می‌نماید و دنیا در نظر آنها ارزش پیدا می‌کند.»22



پنج شنبه 95 فروردین 19 , ساعت 6:55 عصر

پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله وسلم) فرمود :
زمانی بر مردم بیاید که هر کس دین خویش را به سختی حفظ کند. دینداری بسان کسی ماند که آتش در دست خود نگه دارد. از قرآن جز رسم الخطی و از اسلام جز نامی برای مسلمانان نماند.
آنچنانکه گروهی به دین خدا در جهان خوانده شوند در حالی که همین گروه از هرکسی از اسلام دورتر باشند. مسجدهاشان از حیث ساختمان آباد ولی از نظر هدایت، خراب باشد.در آن زمان مردم اهل قرآن و اهل ایمان در اقلیت باشند. مومنان در میان مردم باشند ولی در میان آنها نباشند، با مردم باشند ولی براستی با مردم نباشند، زیرا هدایت با ضلالت همراه نیست گرچه در کنار یکدیگر باشند.
زمانی بر مردم بیاید که اخلاق انسانی از آنان رخت بربندد چنانکه اگر نام یکی را بشنوی به از آن بود که آن را ببینی یا اگر او را ببینی به از آن است که او را بیازمایی. چون او را بیازمایی، حالاتی زشت و ناروا در او مشاهده کنی. دینشان پول و قبله گاهشان زنانشان شود. برای رسیدن به اندک نانی پیش هرکسی کرنش کنند نه خود را در پناه اسلام دانند و نه به کیش نصرانی زندگی کنند .
بازرگانان و کاسبان شان رباخوار و فریبکار، و زنانشان خود را برای نامحرمان بیارایند. در آن هنگام اشرارشان بر آنها چیره گردند و هر چه دعا کنند به اجابت نرسد.
روزگاری خواهد آمد که مردمانشان به پراکندگی مصمم باشند و از هماهنگی و اتفاق نظر و اتحاد بدور شوند. آنچنان به قوانین اسلامی بی اعتنا بشوند که گویی آنان خود پیشوای قرآن بودند نه قرآن پیشوای آنها.
از حق جز نامی نزد آنها نمانده باشد و از قرآن جز خط و ورقی نشناسند. بسا یکی در درس قرآن و تفسیر وارد شود، هنوز جا خوش نکرده از دین خارج شود. و چون در آخرالزمان دینتان دستخوش افکار گوناگون روایات جدید شود، کمتر کسی از شماست که دینش را حفظ کند. زمانی بر مردم بیاید که هیچ دیندار? دینش برایش سالم نماند جز اینکه از قله کوهی بگریزد یا از سوراخی به سوراخ دیگر پناه برد چون روباه که با بچه هایش چنین کند.
هنگامی که معیشت جز با گناه تامین نگردد، چون این وضع پیش آید عزب بودن و تجرد حلال شود، در آن روزگار است که مرد به دست پدر و مادرش تباه و گمراه شود و اگر پدر و مادر نداشته باشد به دست زن و فرزندش و اگر زن و فرزند نداشته باشد، چه بسا هلاکت و تباهی اش به دست خویشان و همسایگانش باشد که او را به تهیدستی و فقر سرزنش کنند و بترسانند و تکالیفی بر او نهند که وی از عهده ان بر نیاید تا گاهی که او به پرتگاه های هلاکت سقوط کند.

در آخرالزمان دغل بازان و فریبکارانی بیایند که حدیث هایی نو و روایت هایی جدید از دین بر شما بخوانند، آنچنان که نه شما و نه پدرانتان چنین حدیث هایی نشنیده باشید. پس دوری گزینید از آنها. مبادا به دام تزویر و فریب شان بیافتید .


پنج شنبه 95 فروردین 19 , ساعت 6:1 عصر

پسرک بی آن که بداند چرا،سنگ در تیر کمان کوچکش گذاشت و بی آن که بداند چرا،

کنجشگک کوچکی را نشانه رفت،پرنده افتاد،بال هایش شکست و تنش خونی شد.

پرنده میدانست که خواهد مرد اما پیش از مردنش مروت کرد و رازی را به پسرک گفت

تا دیگرهرگز هیچ چیزی را نیازارد.

پسرک پرنده را در دستانش گرفته بود تا شکار تازه ی خود را تماشا کند.اما پرنده شکار نبود

پرنده پیام بود پس چشم در چشم پسرک دوخت و گفت: 

"کاش می دانستی که زنجیر بلندی است زندگی،که یک حلقه اش درخت است و یک حلقه اش پرنده

یک حلقه اش انسان و یک حلقه سنگ ریزه

حلقه ای ماه و حلقه ای خورشید و هر حلقه در حلقه ای دیگر است و هر حلقه پاره ای از زنجیر

و کیست که در این حلقه نباشد و کیست که در این حلقه نگنجد؟!

و وای اگر شاخه ای رابشکنی،خورشید خواهد گریست.وای اگر سنگ ریزه ای را نادیده بگیری،

ماه تب خواهد کرد. وای اگر پرنده ای را بیازاری ،انسانی خواهد مرد.

زیرا هر حلقه را که بشکنی،زنجیر را گسسته ای،و تو امروز زنجیر خداوند را پاره کردی.."

پرنده این را گفت و جان داد   و  پسرک....

آن قدر گریست تا عارف شد.

 


پنج شنبه 95 فروردین 19 , ساعت 5:30 عصر

در اهمیت حیا همین بس که امام علی _علیه السلام _در این باره فرمودند: «کسی که دین ندارد حیا ندارد»(1)پس طبق فرمایش ایشان یکی از نشانه های نداشتن دین و ایمان بی حیایی است. اگر فرد باحیا را فردی بدانیم که فعل قبیح (فعل نابهنجار به معنی انجام دادن کاری که نباید انجام شود و ترک کردن کاری که باید انجام شود) را به احترام فرد ناظر(خود فرد، دیگران، فرشتگان، ائمه،خداوند) ترک می کند، در نقطه مقابل فرد بی حیا است؛ که از انجام دادن فعل قبیح، شرم نمی‌کند. بنابراین بی‌حیایی، یعنی مبادرت به کار قبیح در حضور دیگران، بدون هیچ گونه نگرانی.

 

در مذمت بی حیایی روایات بسیاری وجود دارد و عوامل متعددی سبب بی حیای فرد می شوند، که در مقالات قبلی به آن پرداخته ایم. در این نوشتار به بررسی ویژگی های روانشناختی افراد بی حیا می پردازیم:

 

 

1_متاثر نشدن

 

گاه ممکن است کسی در خلوت به گناهی مشغول باشد و از این کار ناخرسند نبوده از نظر روانی هیچ احساس ناخوشایندی نداشته باشد. همین شخص اگر بداند که در منظر دیگران است، ممکن است با حالت انقباض (گرفتگی) و انکسار (آسیب‌پذیری) روانی رو به رو شود. به بیان دیگر شخص باحیا نسبت به نظارت و حضور دیگران حسّاس است؛ امّا شخص بی‌حیا نسبت به نظارت دیگران، به هیچ عنوان حسّاس نیست و از این که در حال انجام دادن رفتاری زشت دیده شود، ناراحت و نگران نمی‌شود. چنین افرادی، هیچ اهمّیت نمی‌دهند که در حضور دیگران چه می‌گویند و یا دیگران چه قضاوتی درباره آنان دارند. امام علی (ع) در رابطه با این افراد می فرمایند: «از بنده صالح خدا لقمان پرسیده شد: … بدترینِ مردم کیست؟ گفت: کسی که باکی ندارد مردم او را در حال انجام دادن کاری زشتی مشاهده کنند.»(2)

 

2_گستاخی و بی‌باکی 

 

ویژگی دیگر این گروه گستاخی و بی باکی آنان است که از آن با عنوان «جری شدن» یاد می‌شود. افراد باحیا، برای نظارت دیگران اهمیّت ویژه‌ای در نظر می‌گیرند و هنگام حضور آنان، پروا دارند و ملاحظاتی را در رفتارهای خود، رعایت می‌کنند؛ امّا فرد بی‌حیا  هیچ ارزشی برای حضور و نظارت دیگران، قائل نیست و هیچ پروایی از دیده شدن ندارد و لذا با گستاخی تمام در حضور دیگران به رفتار زشت، اقدام می‌کند. این گونه افراد، هرگز به جهت آنچه انجام می‌دهند دچار اضطراب نمی‌شوند. بخش مهمّی از روایات منقول از امامان معصوم علیهم‌السلام به این مبحث اختصاص دارد و در سخنان آنان  گاهی به رفتارهای زشت از این دریچه نگاه شده و این گونه رفتارها مورد بررسی قرار گرفته است.

 

3_راضی بودن

 

ویژگی دیگر افراد گستاخ  «رضایت» آنان از انجام دادن فعل قبیح است.
افراد عادی شاید مرتکب فعل قبیح شوند؛ امّا معمولاً از انجام دادن آن  اظهار رضایت نمی‌کنند. رضایت از کار ناشایست ویژه افراد بی‌حیاست. اینان  نه تنها از آنچه کرده‌اند و می‌کنند متأثّر و شرمنده نمی‌شوند، بلکه نسبت به آن  راضی‌اند. به همین جهت در احادیث رضایت از گناه بزرگ‌تر از خودِ گناه دانسته شده است. ممکن است یک رفتار زشت در اثر بی‌توجّهی و غفلت و لغزش شخص صورت گیرد؛ امّا رضایت از آن نشانه بی‌اهمّیت بودن آن کار نزد وی است. رسول خدا می‌فرماید: «خداوند، بهشت را بر هر ناسزاگویِ بد دهانِ کم حیا حرام کرده است؛ کسی که باکی ندارد که چه می‌گوید و چه درباره‌اش می‌گویند»(3)

 

4_خرسند بودن 

 

ویژگی دیگر افراد بی‌حیا خرسند بودن آنان از انجام دادن کار ناشایست است. افراد بی‌حیا نه تنها از کاری که انجام می‌دهند، ناراحت نیستند بلکه از انجام دادن آن خرسندند. خرسندی از انجام دادن فعل قبیح ویژگی افراد بی‌حیاست. انجام دادن گناه زشت است و خرسند بودن از آن زشت‌تر. اگر کسی مرتکب خطا شود، ولی از آن خرسند نباشد شاید بی‌حیا نباشد؛ امّا کسی که مرتکب خطا می‌شود و از آنچه انجام داده خرسند نیز است، این نشانه بی‌حیایی اوست. ارتکاب قبیح همراه با شرمساری بهتر از خرسندی از ارتکاب آن است. در بخشی از روایات معصومان علیهم‌السلام به مسئله خرسندی از گناه، پرداخته شده و این امر مورد نهی قرار گرفته است. خرسندی  نشانه نبود غم و اندوه است. وجود حیا، انسان را نسبت به انجام دادن خطا حسّاس می‌کند و نسبت به خطای انجام شده غمگین و ناراحت. امّا اگر کسی نه تنها احساس ناراحتّی ندارد، بلکه خرسند نیز هست این ، نشانه گستاخی و بی‌حیایی اوست. امام سجاد علیه‌السلام می‌فرماید: «بپرهیز از خرسندشدن به گناه ؛ چرا که این کار ، بزرگتر از انجام دادن گناه است.»(4)

همچنین امام علی(ع) می فرمایند: «کسی که از رذایلْ خرسند گردد، رستگار نمی‌شود»(5)

 

5_خندیدن

 

یکی دیگر از ویژگی‌های افراد بی‌حیا، خندیدن به هنگام ارتکاب کار قبیح است. برخی افراد بی‌حیا، به گاه خطا قهقه ای مستانه سر می‌دهند و بدین وسیله خوش‌حالی خود را آشکار می‌سازند. رسول خدا(ص)، این حالت را بدتر از خودِ گناه دانسته(6) و می فرمایند: «هر که با لب خندان مرتکب گناه شود با چشم گریان، وارد دوزخ می‌شود.»(7)

 

6_کوچک شمردن خطا 

 

یکی دیگر از ویژگی‌های بی‌حیایی کوچک شمردن خطاست. کسانی حیا می‌کنند که خطا را بزرگ بشمرند؛ امّا افراد بی‌حیا خطایی را که قصد دارند انجام دهند و یا انجام داده‌اند، کوچک و ناچیز می‌شمُرَند. ممکن است فردی که در حقّ او خطایی انجام شده است از سرِ بزرگواری آن را کوچک شمُرَد تا به فرد خطاکار، آرامش دهد؛ امّا این که کسی خطایی را که خود مرتکب شده ناچیز شمُرَد نشانه بی‌شرمی اوست. به همین جهت، در روایات معصومان علیهم‌السلام نسبت به کوچک‌شماری گناه، حسّاسیت زیادی نشان داده شده است.

 

7-تجاهُر (عَلَنی سازی) 

 

یکی دیگر از ویژگی‌های بی‌حیایی تجاهر به خطا، یا همان علنی‌سازیِ خطاست. افراد باحیا اگر بخواهند خطایی انجام دهند سعی می‌کنند آن را پنهانی انجام دهند و اگر ناخواسته آشکار شود و مورد سؤال قرار گیرند، انکار می‌کنند. پنهان سازی و انکار از نشانه‌های حیاست؛ امّا افراد بی‌حیا سعی در پنهان سازی نکرده، آشکارا اقدام به خطا می‌کنند. گاهی ممکن است ناخواسته خطاکاری افراد ناپیدا باشد. مثلاً شب هنگام، انجام شده باشد و دیگران از آن بی‌خبر باشند. در چنین مواقعی، برخی آنچه را پنهانی انجام شده برای دیگران بازگو می‌کنند و بدین وسیله، پرده‌ها را می‌درند. این نیز از ویژگی‌های بی‌حیایی است. روزی رسول خدا فرمود: «اهل تجاهر از بدترینِ مردم‌اند». پرسیدند: «اهل تجاهر چه کسانی‌اند ؟ رسول خدا پاسخ داد: اهل تجاهر، کسی است که شب، گناه می‌کند و خداوند، آن را می‌پوشاند؛ ولی او صبحْ هنگام، آن را برای مردم بازگو کرده، می‌گوید: «شب گذشته، فلان کار و فلان کار را انجام دادم» و در نتیجه ، به دست خود، پرده خدا را از روی خود می‌درَد.»(8)

در روایت دیگری از آن حضرت آمده است: «همه امّت من بخشیده می‌شوند مگر اهل تجاهر، و از اقسام تجاهر این است.»(9)
بنابراین گاهی کار خطا آشکارا انجام می‌شود و گاهی پنهانی؛ و آن گاه که پنهانی است، گاهی فرد خود به افشای آن می‌پردازد. در هر حال، فرد یا پرده نمی‌اندازد و یا پرده موجود را به وسیله گزارش کردن می‌دَرَد. چنین حالتی، ویژه افراد بی‌حیا و از زشت‌ترینِ کارهاست.

 

 8_افتخار کردن

 

ویژگی دیگر افراد بی‌حیا، افتخار کردن به انجام دادن کار خطاست. افراد باحیا اگر هم مرتکب خطا شوند، آن را مایه افتخار نمی‌دانند و لذا سعی در پنهان‌سازی و یا انکار آن خواهند کرد. کسانی که به خطاکاری خود، افتخار می‌کنند نه تنها شرم نکرده‌اند، بلکه در نهایت وقاحت به سر می‌برند. چیزی مایه افتخار است که ارزش به شمار آید. امّا چیزی که قبیح است، چگونه می‌تواند مایه افتخار باشد؟ بنابراین، کسی که آنچه را مایه ننگ است، مایه افتخار بداند، نشانه نهایت بی‌شرمی اوست. به بیان دیگر، انجام دادن کار قبیح، یک چیز است و افتخار کردن به آن، چیز دیگر. ممکن است کسی مرتکب فعل قبیحی شود، امّا به آن افتخار نکند. کار این شخص، نادرست است؛ ولی بدتر از آن، این است که به آنچه انجام داده، افتخار هم بکند. به همین جهت رسول خدا، افتخار کردن به گناه را بدتر از خودِ گناه دانسته است.

 

9_بشارت دادن به خطا

 

یکی دیگر از ویژگی‌های بی‌حیایی این است که کار قبیح را مایه بشارت بدانند. بشارت و مژده، مربوط به جایی است که چیز ارزشمندی به دست آمده باشد و یا در حال به دست آمدن باشد. حال، اگر کسی کار خطایی انجام دهد و به دیگران بشارت دهد که توانایی چنین کاری را پیدا کرده است، این نهایت بی‌شرمی اوست؛ چرا که نه تنها از انجام دادن آن شرم نکرده و پس از عمل، شرمنده نشده و نه تنها آن را یک کار عادی ندانسته، بلکه چنان ارزشی برای آن قائل شده که آن را سزاوار بشارت دادن دانسته است.

 

10_اصرار بر گناه و تکرار آن

 

یکی دیگر از ویژگی‌های بی‌حیایی، اصرار بر فعل قبیح است. که به معنای پشیمان نشدن از گناه و تکرار آن است. قرآن کریم کسانی را که نسبت به کردار زشت، حسّاس‌اند و پس از انجام دادن آن پشیمان می‌شوند و تکرار نمی‌کنند، ستوده است : «و آنها که وقتی مرتکب عمل زشتی شوند و یا به خود ستم کنند، به یاد خدا می‌افتند و برای گناهان خود طلب آمرزش می‌کنند. و کیست جز خدا که گناهان را ببخشد و بر گناه، اصرار نمی‌ورزند با این که می‌دانند.»(10)

امام صادق علیه‌السلام نیز به همین آیه استناد کرده و از مردم خواسته که بر کار حرام، اصرار نکنند. آن گاه در تفسیر آیه فرموده اند که این آیه، مربوط به کسانی است که وقتی متوجّه اشتباه خود می‌شوند، استغفار نموده، آن را تکرار نمی‌کنند.(11) امّا کسانی که از انجام دادن کار ناشایست، احساس پشیمانی نکرده، استغفار نمی‌کنند، بلکه آن کار را تکرار می‌کنند، در زمره افراد بی‌حیا هستند. امام علی علیه‌السلام درباره رابطه اصرار بر گناه با بی‌حیایی فرموده است: «هر که اصرار بر گناه کند، بر کسب غضب پروردگارش گستاخ شده است.»(12)

امام باقر علیه‌السلام، اصرار به گناه را در این می‌داند که فرد، پس از ارتکاب گناه، استغفار نکرده، نفس خود را به توبه وا ندارد. (13) در چنین وضعیتی ، «تکرار» گناه رخ می‌دهد. به همین جهت، رسول خدا، اصرار بر گناه را بدتر از خود گناه می‌داند.(14)در این جا مهمْ این نیست که گناه کوچک باشد یا بزرگ. خطای کوچک، اگر همراه با اصرار و تکرار باشد، نشانه بی‌حیایی است؛ ولی اگر خطای بزرگ، تکرار نشده، با استغفار همراه گردد، نشانه بی‌حیایی نخواهد بود. (15)لذا رسول خدا فرموده است: «وای بر اصرار کنندگان! کسانی که بر آنچه کرده‌اند، اصرار دارند، حال آن که به اشتباه خود، آگاه‌اند.»(16)

 


پنج شنبه 95 فروردین 19 , ساعت 5:17 عصر
بی مقدمــــه؛
 
از چیزی که قرار بود اندام را بپوشاند، چیزی درست کردند که اندام را نمایش دهد!


روی صحبت من با چادری هاست، اما چادری های بی حجاب...
اون کسایی که خودشون رو گول می زنن تا بدون عذاب وجدان بی حیایی کنن!

چند سالی هست که انواع و اقسام چادر طراحی و روانه ی بازار میشه،
چادر ملی ، چادر عربی ، چادر دانشجویی ، چادر خفاشی ، چادر پنگوئنی و چه و چه و چه...
ولی وقتی با این مدل چادر مواجه می شیم چی؟

چادر اندامی!!!

http://s3.picofile.com/file/7408225478/1pvbnmkwezkkltufs68.jpg


دشمن خوب می دونه که چادر رو نمی تونه از سرت بکشه، اما متاسفانه خوب فهمید که چجوری اصل چادر رو ازت بگیره...
همه ی ما تو کوچه، تو خیابون، محل کار، دانشگاه و متاسفانه خیلی جاهای دیگه مثل مکان های مذهبی دیدیم، خب اینجا هم ببنیم؛



http://s3.picofile.com/file/7408225913/fddsnfijmsngia4x9ibo.jpg

http://s3.picofile.com/file/7408226127/ofqpqvom0hd6im5f34sf.jpg

اینها که خوبند...
من نمی تونم عکس دیگه ای بذارم، اینا هم چون رسانه ای بودند گذاشتم وگرنه بدتر از اینها با چادر فاطمه زهرا(س) کردند و هر روز می بینیم...
انواع و اقسام آرایش و مدل مو رو با حجاب بی بی دوعالم آمیختند و القا کردند

چقدر راحت به بهانه ی راحتی در محل کار، راحتی در محل تحصیل، شیک پوشی و... رو گرفتن رو ازت گرفتند!


اصلا یه نفر به من بگه، بین این دو تا دختر چه فرقی هست؟

http://s3.picofile.com/file/7408226662/pa25wnzuk5ln53g6eyqx.jpghttp://s3.picofile.com/file/7408226983/smvr5x6in1x2irx8739.jpg


خواهر محجبه ی من،
تو فرق داری، با همه ی دختران عالم
الگوی تو فاطمه زهرا(س) است، پس نذار به هیچ عنوان از الگوت دورت کنن...

پنج شنبه 95 فروردین 19 , ساعت 4:42 عصر

*احکام  آرایش و زینت  بر اساس نظرات فقهی آیت الله العظمی بهجت*

آرایش زن یا دختر 
آیا آرایش زن یا دختر اشکال دارد؟ در مقابل نامحرم باید بپوشاند.

ملاک آرایش نامحرم 
آیا ملاک در حرمت آرایش، لذت بردن نامحرم است؟ خیر، آرایش در برابر نامحرم جایز نیست، چه او لذت ببرد یا نبرد. 
بیرون آمدن با آرایش 
حکم بیرون آمدن بانوان از خانه با آرایش چیست؟ اگر در معرض دید نامحرم باشد، جایز نیست.

آرایش در حد کم 
آیا آرایش به مقدار خیلى کم، در حدّى که صورت انسان از بى‏حالى دربیاید، اشکال دارد؟ در مقابل نامحرم اشکال دارد.

لنز رنگى چشم 
آیا استفاده از لنز رنگى، براى تغییر رنگ چشم جهت بانوان حکم زینت دارد که باید از نامحرم پوشانده شود؟ اگر جلب نظر کند، باید پوشانده شود و صدق زینت، عرفى است.
 
جراحى پلاستیک صورت 
زنى که صورت خود را با جراحى پلاستیک زیبا ساخته است، آیا حکم زینت پیدا کرده و باید آن را از نامحرم بپوشاند؟ اگر موجب توجه و تحریک نامحرم باشد، باید بپوشاند و ذکر شد که زینت بودن به صدق عرفى است.
 
خال کوبى 
آیا خال‏کوبى دست و صورت که در بعضى از زنان دیده مى‏شود، زینت است و پوشاندن آن از نامحرم لازم است؟  زینت بودن مربوط به صدق عرفى است، پس اگر عرف آن را زینت محسوب کند، پوشاندن آن از نامحرم لازم است.
 
مد موى مردانه 
برخى از مدهاى مو جهت خواهران به مد موى مردانه مشهور است و به قدرى کوتاه است که آنان را شبیه مردان مى‏نماید، آیا این نحوه کوتاه کردن مو شرعا اشکال دارد؟ و در صورت اشکال اگر شوهر این نحوه از مد را بپسندد، آیا زن مى‏تواند از آن امتناع کند؟ بله، تشبّه زن به مرد و بالعکس جایز نیست و در امر حرام نباید به حرف شوهر گوش کند.
 
ابروان اصلاح شده 
آیا ابروان اصلاح شده جزو آرایش محسوب مى‏شود و باید از نامحرم پوشیده شود؟ بله، باید بپوشاند.

حلقه ازدواج 
آیا حلقه ازدواج، در حکم زینت است و باید از دید نامحرم پنهان باشد؟ بله، باید بپوشاند.

استفاده از ناخن مصنوعى 
استفاده از ناخن‏هاى مصنوعى چه حکمی  دارد؟ و آیا جزو زینت حساب مى‏شود؟ اگر ناخن بلند باشد، زینت محسوب مى‏شود.

گذاشتن ناخن بانوان 
آیا بلند گذاشتن ناخن براى زنان جایز است؟ و آیا این عمل زینت به شمار مى‏آید و باید از نامحرم پوشیده شود؟بله، باید بپوشاند.

سرمه کشیدن 
آیا سرمه کشیدن زینت محسوب مى‏شود و باید از نامحرم بپوشاند؟ بله، باید بپوشاند.

حکم آرایشگاه‏ها 
در آرایشگاه‏هاى زنانه خطّ ابرو را ترمیم مى‏کنند و بعضى از علما گفته‏اند این عمل حرام است. نظر حضرتعالى در این خصوص چیست؟ اگر براى نشان دادن به نامحرم نباشد، مانع ندارد، واللّه‏ العالم.

حناى دست 
حناى دست زن را اگر نامحرم ببیند و موجب ریبه نباشد، چه صورت دارد؟ اگر زینت محسوب شود، جایز نیست و در غیر این صورت بنابر احتیاط نگاه نکند.

انگشتر عقیق، عینک طبى زیبا و... 
آیا سرمه کشیدن یا ابرو چیدن، انگشتر عقیق، ساعت، عینک طبّى زیبا براى زنان زینت به حساب مى‏آید که پوشش آن لازم باشد؟ اگر عرف آن‏ها را زینت محسوب کند، پوشش آن لازم است.
 
بلند گذاشتن ناخن براى مرد 
آیا بلند گذاشتن ناخن براى مرد از زینت‏هاى اختصاصى بانوان محسوب شده و حرام است؟ اگر عرفا صدق تشبّه به زن کند، اشکال دارد.

وجه و کفّین
چنان که زن با خود زینت داشته باشد، مانند این‏که حلقه‏ى ازدواج، انگشترى در دست یا چهره آراسته کرده باشد، آیا واجب است وجه و کفّین را بپوشاند؟ هر موضع که عرفا صدق زینت مى‏کند، حکم خاص زینت را دارد و اگر صدق زینت ننماید، حکم مطلق وجه و کفین جارى است.

استفاده از عطر و ادکلن در مکان‏هاى عمومی  
استفاده از عطر و ادکلن ـ که به عنوان زینت سیّال است ـ درمکان‏هاى عمومی  و در مواجهه با نامحرم، براى زنان و مردان چه حکمی  دارد؟ در مواقع غیر مناسب بهتر است ترک شود، ممکن هم هست گاهى موجب تمایلاتِ بد باشد و معرضیّت فتنه و فساد داشته باشد که در این صورت جایز نیست.

عطر، ادکلن، کرم و... 
آیا استمعال عطر و ادکلن ملایم براى خانم‏ها، در مجامع عمومی  و در حضور نامحرم حرام است؟ آیا استفاده از کرم‏ها و یا ضد بوى بغل که داراى بوى ملایمی  است، شامل حکم فوق مى‏شود؟ از هر چه سبب جلب توجه نامحرم شود، باید اجتناب شود. 
آیا نفس خوشبو و معطّر بودن که خود نوعى از زینت و آرایش محسوب مى‏شود براى خانم‏ها، که معمولاً بوى آن را نامحرم احساس مى‏کند، چه حکمی  دارد؟ در صورت تهییج و تحریک اشکال دارد.

استشمام عطر 
استشمام بوى عطر نامحرم [اعمّ از این که زن استشمام‏کننده باشد یا مرد]، چه حکمی  دارد؟ اگر در معرض فتنه و فساد باشد، اشکال دارد

کلاه‏گیس 
آیا نگاه کردن مرد به کلاگیس همسرش که از موى زن‏هاى نامحرم درست شده است، جایز است؟ جایز نیست، بنابر احوط.

بلند گذاشتن مو 
حد بلند گذاشتن مو براى مردان چه قدر است؟ آیا بلند گذاشتن مو تا روى شانه یا پشت کمر اشکال دارد؟ اگر تشبّه به زن باشد، جایز نیست.

رنگ مو و اصلاح ابرو براى مردان 
استفاده از رنگ مو، اصلاح زنانه‏ى مو و برداشتن زیر ابروها براى مردها اشکال دارد؟ اگر تشبّه به زن باشد، جایز نیست.

استفاده از زیور آلات طلا براى پسربچه 
آیا استفاده از زیور آلات طلا براى پسر بچه حرام است یا خیر؟ اگر بالغ نباشد جایز است.

ساعت، انگشتر و زنجیر طلا براى مرد 
آیا آویختن زنجیر طلا به سینه و انگشتر طلا یا ساعت مچى طلا براى مرد اشکال دارد؟ یا فقط در حال نماز اشکال دارد؟ حرام است، چه در حال نماز و چه در غیر نماز.

وصل کردن موى زن به مرد 
در آرایشگاه از موى زنان به موى مردان وصل مى‏کنند. آیا نظر کردن به آن جایز است؟ هم چنین حکم نماز و عبادت چیست؟ اصل این عمل و نگاه به آن مشکل است، هر چند که نماز با آن باطل نیست.

استفاده مرد از زینت‏هاى بانوان
آیا زینت کردن مرد به چیزهایى که به بانوان اختصاص دارد، حرام است؟ اگر گردن‏بند و انگشتر و ساعت و امثال آن‏ها از طلا باشد، حرام است و اگر از طلا نباشد امّا از زینت‏هایى محسوب شود که اختصاص به زنان داشته باشد نیز استفاده آن براى مرد حرام است.

استشمام بوى عطر نامحرم 
استشمام بوى عطرى که زن‏هاى نامحرم استفاده مى‏کنند، بدون قصد لذت و ریبه چه صورتى دارد؟ جایز است، اگرچه احتیاط خوب است.

استشمام بوى طبیعى بدن زن 
استشمام بوى طبیعى بدن زن نامحرم یا بوى لباس‏هاى او براى مرد نامحرم اشکال دارد؟ اگر بدون قصد لذت و ریبه باشد، جایز است
منبع: http://bahjat.org  


   1   2   3   4   5   >>   >

لیست کل یادداشت های این وبلاگ