از تجربه صحبت می کنم.از چیزی که خود من با پوست و گوشت و اسختوانم درکش کردم.اگر تصمیم دارید به کسی خوبی کنید برای آن حتما حد و حدودی در نظر بگیرید.هیچ وقت بدون حساب و کتاب به کسی خوبی نکنید.این موضوع حتی برای عزیزترین افراد زندگیت هم صدق می کنه.
خوبی ما به دیگران ، گذشت و فداکاری تنها باعث یک عادت بد و اشتباه در اطرافیانمان می شه که ما را تنها به آن صورت می پذیرند.هیچ وقت فکر نمی کنن که این رفتار ناشی از خوبی و گذشت.یا خودشان را مستحق این رفتار می دانند یا شما را مجبور به اینکار.جالب که اصلا شما را در نظر نمی گیرن.اصلا برای شما حقی قائل نیستند.نمی دانم در مقابل افرادی مثل این باید چکار کرد؟باید چه گفت؟!فکر می کنم تجدید نظر در ابراز محبت و دوستی نسبت به این افراد تنها راه باشه.این داستان دقیقا مصداق این جمله س که می گه :
خوبی که از حد بگذرد ، نادان خیال بد کند.
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
میلاد نورمبارک
خودت رو ازخودت دارم
دراحوالات آخرالزمان
نشانه آخرالزمان
چرخه زندگی
ده ویژگی افراد بی حیا
به کجا میریم؟؟؟؟؟
دیدگاه آیت الله بهجت درخصوص آرایش زنان دربیرون ازخانه
فلسفه آرایش کردن چیست؟
ای کــــــــــــــــــه مراخوانده ایــــــــــــــــــــ
آنقدربی تو...
عید وحرم یار عجب دعوتی...
سرزمین واژه های واژگون
لعنت به تو و عشق تو و ذات خرابت
[همه عناوین(1145)][عناوین آرشیوشده]