هرگاه یکی از شما برادرش را در راه خدا دوست داشت، او را [از این دوستی [باخبر کند، که این کار، الفت راپایدارتر می سازد و دوستی را استوارتر می کند . [رسول خدا صلی الله علیه و آله]
 
چهارشنبه 94 تیر 24 , ساعت 1:12 صبح

http://mehrkhane.com/

مسلماً برای سوژه‌هایی که با عاملیت و اراده خود و پس از وقوع طلاق عاطفی تصمیم به جدایی گرفته‌اند، بازسازی روانی و بازتعریف امنیت هستی شناختی سهل‌تر از کسانی است که با اراده همسر یا سایر عوامل بیرونی مجبور به جدایی شده‌اند. ازاین‌رو، افرادی که طلاقی اجباری را تجربه کرده‌اند، بیشتر به علت تمایل نداشتن به طلاق و فقدان زمان کافی برای بازیابی خود در حین طلاق و پس از آن، دچار نوعی بیگانگی، نبود امنیت، بی‌هویتی، و احساس تعلیق می‌شوند. از سویی، هر چه شرایط عینی برای افراد مهیاتر باشد، ذهنیت آنان نیز آمادگی بیشتری را برای پذیرشِ وضعیت جدید پس از طلاق دارد. بنابراین، می‌توان پیش‌بینی کرد افرادی که به علت دسترسی به سرمایه‌های اقتصادی و فرهنگی از طبقه اجتماعی بالاتری برخوردارند، یا از نظر سایر متغیرهای مداخله‌گر (مثل مدت دوره ازدواج، سن در هنگام طلاق، و نیز عادت‌واره‌های سنتی یا مدرن)، از وضعیت مساعدتری برخوردارند، با سهولت بیشتری به ساخت هویت و بازتعریف «خود» پس از طلاق می‌پردازند. 


در انتها، نباید از نظر دور داشت که اگرچه کنش‌گران انسانی ناگزیر به عملکرد در یک شبکه اجتماعی‌اند، اما خود رشدیافته، ضمن واکنش در برابر جهان اجتماعی، آن را دگرگون نیز می‌کند. این بدین معناست که اگرچه با طلاق «خود آینه‌سان» افراد دست‌خوش تغییرات می‌شوند و نوعی احساس سرشکستگی برای آنان به ارمغان می‌آورد. «من فاعلی» و «خوددرونی» کنش‌گران می‌تواند به شیوه‌ای فعالانه وارد عمل شود و بازتعریف جدیدی از هویت ارایه کند که نه تنها ذهنیت منفی سوژه‌ها را دگرگون کند، بلکه شرایط عینی زندگی آنان را نیز دست‌خوش تحول کند.


 



لیست کل یادداشت های این وبلاگ