بینوا فرزند آدم ، مرگش پوشیده است ، و بیمارى‏اش پنهان ، کردارش نگاشته است و پشه‏اى او را آزار رساند جرعه‏اى گلوگیر بکشدش و خوى وى را گنده گرداند . [نهج البلاغه]
 
دوشنبه 94 تیر 22 , ساعت 12:3 صبح

******خدایا دلم گرفته از دنیا و بعضی آدم‌هایش*****

 

دنیای به این زیبایی را به بهانه هوی های خود زشت و آلوده می‌کنند

 

چه راحت افق نگاه‌های روشن را تخریب می‌کنند

 

هنوز در این فکرم که چگونه می‌شود در چنین زمانه‌ای خوش‌بین بود؟

 

در جهانی که خوبی رنگ باخته

 

زشتی و بدی با هزاران رنگ جایش را گرفته

 

چگونه می‌توان آسمان آبی و آفتابی را همانگونه پاک دید؟

 

حال آنکه ابرهای شک و تردید،

 

دود غلیظ دروغ،

 

آسمان صاف اعتماد را سیاه و دلگیر کرده است

 

خدایا دلم می‌خواهد باز هم مانند بچه‌های صاف ساده

 

همه را خوب و زیبا ببینم

 

بی بهانه لبخند بزنم

 

غول بدی را فقط مخصوص قصه‌ها بدانم

 

دنیا چه زیبا می‌شد اگر دروغ و دورویی نبود

 

چه خوب بود اگر به اشتباه، بدی می‌کردیم، سریع آن‌‌ را می‌پذیرفتیم

 

عذرمی‌‌خواستیم و جبران می‌کردیم

 

رویاست آن جهانی که صداقت در تمام لحظاتش جاری است

 

خواب است دنیایی که محبت کردن همگانی است

 

خدایا دلم گرفته از دنیا و بعضی آدم‌هایش

 

خدایا تو چه خوبی که عیب‌های آدم‌ها را می‌پوشانی

 

اگر ستار العیوبی تو نبود فکر می‌کنم جهان دیگر جای زندگی نبود

 

چه بسیار زشتی که می‌پوشانی و چه بسیار خطا که می‌بخشی

 

شکر که می‌پوشانی و رسوایمان نمی‌کنی

 

خدایا امیدی ندارم به این آدم‌ها

 

آدم‌‌هایی با لباس‌های شیک و ظاهری نیکو

 

با دل‌هایی سیاه و زشت

 

که برای رسیدن به منافع خود، مملکت و دین تو را هم به بازی می‌گیرند...

 

چه رسد به...

 

خدایا امروز همان روزی است که از اسلام جز نامی باقی نمانده است...

 

مهدی‌ات را نمی‌رسانی؟

 

خدایااااااااااااا



لیست کل یادداشت های این وبلاگ