ای منتهای آرزو ! آیا مرا به آتش می سوزانی ؟ پس امیدم چه می شود ؟ پس آن گاه دوستی ام چه می شود ؟ [امام سجّاد علیه السلام]
 
دوشنبه 94 دی 14 , ساعت 4:37 عصر
علامة نوری قدس سره در کتاب دار السلام حکایتی نقل می‏فرماید که خلاصه و 
مختصر مضمون آن چنین است که دو برادر بودند یکی از اشقیا و یکی از سعداء
مردم از دست و
زبان آن برادر شقی بسیار به تنگ آمده بودند و همی شکایت او را به آن برادر
 سعید می‏نمودند تا اینکه اتفاق افتاد که برادر سعید به عزم زیارت مشهد مقدس از خانه بیرون شد
و با جماعت زوار روی به راه نهاد برادر شقی هم در دلش افتاد و عازم سفر مشهد گردید و به عادت خود زوار
را اذیت می‏نمود تا اینکه در یکی از منازل مریض شد و از دنیا رفت مردم به موت او اظهار فرح و
سرور نمودند ولی برادر سعید عرق رحمیت او را وادار کرد که برادر را غسل
داد و کفن نمود او را حمل کرده در مشهد مقدس طواف داده سپس او را دفن نمود
شب در عالم رؤیا برادر خود را در باغی بسیار نیکو با لباسهای استبرق در
کمال نعمت و فرح و مسرت دید از او احوال پرسید که سبب چیست که به این نعمت و دولت نائل شدی
با اینکه ترا عمل خیری نبود گفت ای برادر دانسته باش که چون هنگام قبض روح من
شد جان مرا با تمام سختی و دشواری گرفته‏اند و دو ملک مرا با عمود آتشین و
تازیانهای آتش عذاب می‏کردند حتی


هنگامی که مرا در آب انداخته‏اند برای شستن آن آب به جان من همه آتش بود و
هر چه فریاد می‏کردم کسی به داد من نمی‏رسید و کفن من پاره‏های آتش بود
حتی تابوت و مرکبی که جنازه‏ی مرا بر آن بسته‏اند همه از آتش بود و آن دو
ملک عذاب از من جدا نمی‏شدند حال من بدین منوال بود تا در صحن مطهر آن دو
ملک عذاب از من دور شدند و داخل صحن مطهر نگردیدند و تابوت و کفن من به حال
اولیه خود برگشت چون مرا وارد حرم کردند دیدم حضرت رضا بالای
صندوق نشسته و توجه به زوار خود دارد من طلب شفاعت کردم و التماس کردم به
من الطفات نفرمود چون مرا در بالای سر بردند پیرمردی را دیدم نورانی به من
فرمود طلب شفاعت بنما از حضرت رضا علیه‏السلام
تا تو را شفاعت بنماید و الا اگر تو را از صحن بیرون بردند حال تو کما فی
السابق خواهد بود و آن دو ملک عذاب در صحن انتظار تو را می‏کشند من گفتم
طلب شفاعت کردم به من اعتنائی نکرد فرمود او را به حق مادرش فاطمه زهرا قسم
بده که دست رد به سینه تو نخواهد زد این مرتبه او را قسم دادم به حق فاطمه
زهرا سلام الله علیها مرا شفاعت کرد و آن دو ملک عذاب رفته‏اند و دو ملک رحمت آمدند و
 مرا به این نعمت و دولت رسانیدند
.


لیست کل یادداشت های این وبلاگ