در آغاز سرما خود را از آن بپایید و در پایانش بدان روى نمایید که سرما با تن‏ها آن مى‏کند که با درختان . آغازش مى‏سوزاند و پایانش برگ مى‏رویاند . [نهج البلاغه]
 
شنبه 94 تیر 20 , ساعت 12:45 صبح

«نه شام لقمه چربی برای شام تو شد/نه درعراق قضا و قدر به کام تو شد

نه درسیادت اعراب نقشه تو گرفت/نه افتخار اروپا شدن به نام تو شد

نه در کمال ریا سنگ دین به سینه زدن/ دلیل رونق بازار و احترام تو شد

دوام عزت ایرانیان خدادادیست /اگرکه مکروفون پایه دوام تو شد

تو صید دام طمع گشته ای برادرگل! /کدام قمری و بلبل اسیر دام تو شد؟

عراق و شام و فلسطین کنام شیرانند/ گمان مدار که هر بیشه ای کنام تو شد

اگر به فکر عراقی چرا بریدن سر/ز شیعه باعث آرام و التیام تو شد

اگرکه سوریه سرکوبگر بود ز چه رو/به خون کشیدن بحرین‌یان به کام تو شد

اگر تو صادقی و پیرو دموکراسی/چرا چو زهر قیام یمن به جام تو شد

به نزد امت اسلام امام خامنه ایست/چه شدکه مفتی وهابیان امام تو  شد

رفیق قافله ای و شریک دزد ای دوست/گمان مبر که به این شیوه خلق خام تو شد

فقط بحرمت همسایه گیست اینکه قدم/به این دیارنهادن نصیب گام تو شد

فسانه گشت و کهن شدحدیث عثمانی/به خود بیاکه همای ظفر ز بام تو شد

نه غرب با تو وفا می‌کند نه اسراییل/نه داعشی که به دستور او غلام تو شد

تو میهمانی و شرط ادب نبود این شعر/حلال کن اگراین بیت‌هاحرام توشد!



لیست کل یادداشت های این وبلاگ