باران گرفت و خاطره ها را مرور کرد
طوفان وزید و از پس نامت عبور کرد
ساعت هزار و چهارصد و چند سال سخت
در اشتیاقتان نفسی جفت و جور کرد
وقت نیایش سحرت چشم آسمان
از بارش نگاه تو حس غرور کرد
گلدان سرخ کنج اتاقم جوانه زد
نوری گرفت و جنس سفالش بلور کرد
من که ندیدمت ولی از پشت پنجره
فکری به ذهن خسته ی آدم خطور کرد
باید به روز آمدنت بی قرار بود
باید برای دیدن رویت ظهور کرد
چون طفلکی رها شده ام بین کوچه ها
سرگشته ام بیایی و پیدا کنی مرا
آه ای سرور پشت تمامی ناله ها
آه ای بهانه ی نفس صبح ژاله ها
آه ای هزار ساله شراب محمدی
سرمست سرخی ات لبه های پیاله ها
در انتظار آمدنت یک جهان شوم
در انتظار وصل تو هشتاد ساله ها
بی تو صفا و مروه صفایی نمی دهد
این را نوشته اند درون رساله ها
گل کرده روی خاک حجاز از قدوم تو
روییده پای کعبه برای تو لاله ها
باید بگیری ارثیه ی مادری خود
ارث نبی و خانه و باغ و قباله ها
اصلا مدینه رفتن تو دیدنی تر است
باغ فدک گرفتن تو دیدنی تر است
زمان وصل تو دیگر حجاب می ریزد
زروی ماه حجازم نقاب می ریزد
صفات روی شما الغدیر می خواهد
ز هر لبت صد و ده بوتراب می ریزد
هزار دست توسل ز آستین بشر
به پای مقدم عالیجناب می ریزد
نزول رحمت بی انتهای دستانت
به شکل بارش ابر از سحاب می ریزد
قنوت بین نمازت برای محشر ما
ثواب حج تو را در حساب می ریزد
غروب جمعه شده وقت احتساب عمل
غضب نکن که دلم از عتاب می ریزد
همیشه آتش دوری همیشه شعله ی غم
به خرمن من خانه خراب می ریزد
یاعلی ع
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
میلاد نورمبارک
خودت رو ازخودت دارم
دراحوالات آخرالزمان
نشانه آخرالزمان
چرخه زندگی
ده ویژگی افراد بی حیا
به کجا میریم؟؟؟؟؟
دیدگاه آیت الله بهجت درخصوص آرایش زنان دربیرون ازخانه
فلسفه آرایش کردن چیست؟
ای کــــــــــــــــــه مراخوانده ایــــــــــــــــــــ
آنقدربی تو...
عید وحرم یار عجب دعوتی...
سرزمین واژه های واژگون
لعنت به تو و عشق تو و ذات خرابت
[همه عناوین(1145)][عناوین آرشیوشده]