سفارش تبلیغ
صبا ویژن
خدا را شناختم ، از سست شدن عزیمتها ، و گشوده شدن بسته‏ها . [نهج البلاغه]
 
شنبه 94 شهریور 7 , ساعت 6:58 عصر

مــــــــــــــــــــــــــرد.....

 

اونایی بودن که واسه که واسه خاطر حفظ ناموس مردم رفتن جنگ

 

نه اونایی که سر ناموس مردم در جنگند

 

کسانی که از هست و نیستشون گذشتن

 

یه عده زیر زنجیر تانک با بدن های له شده

 

یه عده هم روی مین فسفری ذره ذره آب می شدند

 

و جیک هم نمیزدند تا عملیات لو نره و سایر همرزماشون شهید نشن

 

و فقط بوی گوشت کباب شده بود که....

 

یادمون نره کی بودیم...

یادمون نره کی هستیم...

یادمون نره چرا هستیم...

و در آخر یادمون نره خیلی خونها ریخته شد تا منو تو ،توی آرامش باشیم

شادی روح شهدای عزیزمون صلوات

 



لیست کل یادداشت های این وبلاگ