چادر مادر من فاطمه حرمت دارد... نه فقط شبه عبایی مشکیست که سرت بندازی وخیالت راحت که شدی چادری و محجوبه! چادر مادر من فاطمه حرمت دارد قاعده،رسم،شرایط دارد. شرط اول همه اش نیت توست. محض اجبار پدر یا مادر. یا که قانون ورودیه دانشگاه است یا قرار است گزینش شوی از سوی ارگانی یا فقط محض ریا شایدم زیبایی ،باکمی آرایش! نمی ارزد به ریالی خواهر... چادر مادر من فاطمه،شرطش عشق است عشق به حجب و حیا به نجابت به وفا عشق به چادر زهرا که برای تو و امننیت تو خاکی شد. تا تو امروز شوی راحت وآسوده کسی سیلی خورد خون این سیل شهیدان همه اش با هدف چادر تو ریخته شد خواهرم حرمت این پارچه مشکی تو مثل آن پارچه مشکی کعبه والاست. یادگار زهراست نکند چادر او سرکنی اما روشت منشت بشود عین زنان غربی خنده های مستی چشمک و ناز وادا عشوه های نا جور به خدا قلب خدا میگیرد به خدا مادر من فاطمه شاکی بشود به همان لحظه ی سیلی خوردن لحظه پشت در اوسوگند خواهرم چادر مادر من ،فاطمه،حرمت دارد خواهرم! من،پدر ایل و تبارم همه دار و ندارم به فدایت حرمتش رانشکن...
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
میلاد نورمبارک
خودت رو ازخودت دارم
دراحوالات آخرالزمان
نشانه آخرالزمان
چرخه زندگی
ده ویژگی افراد بی حیا
به کجا میریم؟؟؟؟؟
دیدگاه آیت الله بهجت درخصوص آرایش زنان دربیرون ازخانه
فلسفه آرایش کردن چیست؟
ای کــــــــــــــــــه مراخوانده ایــــــــــــــــــــ
آنقدربی تو...
عید وحرم یار عجب دعوتی...
سرزمین واژه های واژگون
لعنت به تو و عشق تو و ذات خرابت
[همه عناوین(1145)][عناوین آرشیوشده]